خانه روابط و خانواده بررسی علمی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق و رشد وجدان
بررسی علمی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق و رشد وجدان

بررسی علمی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق و رشد وجدان

در این مقاله:

پژوهش های جدید نشان می دهند که تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق به صورت یک فرآیند دوسویه عمل می کند و نحوه پردازش احساساتی مانند گناه و شرم در جوانان، ریشه در تعامل میان ویژگی های فردی و تجربیات دوران کودکی آن ها دارد.

یه تحقیق جدید نشون می ده که روشی که جوون ها احساسات اخلاقی شون رو پردازش می کنن، از ترکیبی از ویژگی های شخصیتی خودشون و خاطرات شون از نحوه بزرگ شدنشون شکل می گیره. این پژوهش به بررسی عمیق تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق می پردازد و نشون می ده که ممکنه مادرها و پدرها به روش های متفاوتی روی رشد اخلاقی فرزندشون تاثیر بذارن، اما این تاثیرات به شدت به خلق وخوی فردی خودِ کودک بستگی داره. این یافته ها درباره ریشه های شرم، احساس گناه و هویت اخلاقی در مجله Psychological Reports منتشر شده.

برای درک این یافته ها، اول لازمه که بین دو تا احساس قوی تفاوت قائل بشیم: احساس گناه و شرم. با وجود اینکه این دو تا احساس معمولا با هم تو یه گروه قرار می گیرن، روان شناس ها معتقدن که عملکردها و پیامدهای متفاوتی دارن. احساس گناه معمولا به عنوان یه احساس اخلاقی مفید در نظر گرفته می شه. این احساس روی یک رفتار خاص تمرکز داره، مثل وقتی که آدم متوجه می شه اشتباه کرده یا به کسی صدمه زده.

از اونجایی که احساس گناه روی یه «عمل» تمرکز می کنه، معمولا آدم ها رو تشویق می کنه که عذرخواهی کنن یا اون خسارت رو جبران کنن. در مقابل، شرم به عنوان یه ارزیابی منفی از «خود» دیده می شه. فردی که دچار شرم می شه، به جای اینکه فکر کنه کار بدی انجام داده، احساس می کنه که خودش آدم بدیه. این احساس معمولا به جای حل مشکل، باعث عقب نشینی، دوری کردن یا پنهان شدن از دیگران می شه.

محقق ها قبلا ثابت کردن که محیط خانواده نقش مهمی توی این داره که فرد تمایل به تجربه کدوم یکی از این احساسات داشته باشه. فرزندپروری گرم که با محبت و چارچوب مشخص همراهه، معمولا به بچه ها کمک می کنه تا اخلاقیات رو درونی کنن و احساس گناه سالمی داشته باشن. در مقابل، فرزندپروری سرد که با دشمنی یا طرد شدن همراهه، اغلب با سطوح بالاتری از شرم مرتبطه و حتی می تواند زمینه ساز مسائلی چون رابطه ترومای کودکی و بی اعتمادی و دشواری در تغییر باورها در آینده شود. این یافته ها نشان دهنده ابعاد گوناگون تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق هستند.

اما والدین تنها عامل این معادله نیستن. تئوری ای به نام «مدل دوسویه» پیشنهاد می ده که بچه ها هم از طریق شخصیت ذاتی شون روی والدین و روند رشد خودشون تاثیر می گذارن. نویسنده اصلی این تحقیق، کاساندرا ال. سوئرینگن-استنبرو و همکارهاش در دانشگاه ایالتی میزوری، تصمیم گرفتن این جاده دوطرفه رو بررسی کنن. اون ها بررسی کردن که آیا ویژگی های شخصیتی خاصِ یه کودک می تونه نحوه تاثیر سبک های فرزندپروری روی هویت اخلاقی اون ها رو تغییر بده یا نه. این مدل دوسویه اهمیت شناخت هر دو عامل را در تعیین تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق برجسته می کند.

بررسی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق؛ متدولوژی تحقیق

محقق ها نود و نه دانشجوی کارشناسی رو از یه دانشگاه توی غرب میانه آمریکا انتخاب کردن. شرکت کننده ها اطلاعات جمعیت شناختی رو ارائه دادن و مجموعه ای از پرسشنامه های روان شناختی استاندارد رو پر کردن. بیشتر شرکت کننده ها زن و سفیدپوست بودن و میانگین سنی شون حدود 20 سال بود.

اولین قدم محقق ها این بود که شخصیت شرکت کننده ها رو با استفاده از مدل «پنج عامل بزرگ» ارزیابی کنن. این مدل ویژگی هایی مثل «سازگاری» (که شامل مهربونی و همکاری می شه) و «وظیفه شناسی» (که شامل نظم و قابل اعتماد بودنه) رو بررسی می کنه. همچنین «روان رنجوری» رو اندازه می گیره که ویژگی مرتبط با بی ثباتی عاطفی و تمایل به اضطرابه.

بعدش، دانشجوها درباره دوران کودکی و تربیت شون فکر کردن. اون ها پرسشنامه هایی رو درباره سبک های فرزندپروری پدر و مادرشون پر کردن. اون ها به جملاتی امتیاز دادن تا مشخص بشه که آیا والدین شون رو «گرم» (یعنی حامی و مهربون) یا «سرد» (یعنی سخت گیر یا بی نظم) تصور می کنن.

در نهایت، محقق ها گرایش های اخلاقی شرکت کننده ها رو اندازه گیری کردن. اون ها از «پرسشنامه هویت اخلاقی» استفاده کردن تا ببینن اخلاق چقدر در خودپنداره دانشجوها نقش محوری داره. همچنین از «مقیاس مستعد بودن به گناه و شرم» استفاده کردن. این ابزار سناریوهای فرضی مثل اشتباه کردن در محل کار رو ارائه می ده و می پرسه چقدر احتمال داره فرد بابت اون کار احساس بدی داشته باشه (گناه) یا احساس کنه آدم بدیه (شرم).

یافته های تحقیق در مورد تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق

نتایج نشون داد که به نظر می رسد مادرها و پدرها روی جنبه های متفاوتی از رشد اخلاقی تاثیر می ذارن. این مطالعه نشون داد که تصور کردنِ مادر به عنوان یه فرد گرم، به شدت با تمایل به احساس گناه (به جای شرم) در ارتباطه، که یکی از ابعاد مهم در بررسی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق است. این ارتباط نشون می ده که چهره های مادری مهربون به بچه ها کمک می کنن تا به جای اینکه شکست هاشون رو به عنوان نقص های شخصیتی درونی کنن، روی رفتارشون تمرکز کنن.

با این حال، این اثر برای همه یه جور نبود. محقق ها متوجه شدن که شخصیت شرکت کننده به عنوان یه تعدیل کننده عمل می کنه. رابطه بین مادر گرم و تمایل به احساس گناه سالم، در شرکت کننده هایی که نمره بالایی در «سازگاری» داشتن، قوی تر بود. این یعنی یه بچه سازگار ممکنه نسبت به تاثیر یه مادر گرم در شکل گیری احساسات اخلاقی جبران گر، پذیراتر باشه.

این مطالعه همچنین «کناره گیری ناشی از شرم» رو بررسی کرد، یعنی همون تمایلی که وقتی کسی کار اشتباهی انجام می ده، می خواد خودش رو پنهان کنه یا از بقیه دوری کنه. به طور کلی، داشتن یه مادر گرم این واکنش ناسالم رو کاهش می داد. با این حال، این رابطه توسط «روان رنجوری» تعدیل می شد. برای افرادی با سطوح مختلف ثبات عاطفی، اثر محافظتی مادر گرم در برابر کناره گیری ناشی از شرم به شکل متفاوتی ظاهر شد.

یافته های مربوط به نقش پدر الگوی متفاوتی رو نشون داد. محقق ها دریافتند که پدرها نسبت به پردازش عاطفی گناه یا شرم، پیوند آماری قوی تری با «یکپارچگی اخلاقی» دارن. در این مطالعه خاص، یکپارچگی اخلاقی به ثبات رفتاری اشاره داشت، مثل انجام کار درست حتی زمانی که کسی تماشا نمی کنه.

داده ها نشون دادن که تصور سرد بودن پدر که با طرد کردن یا اجبار مشخص می شه در واقع با گزارش های بالاتری از یکپارچگی اخلاقی همراه بود. این یافته غیرمنتظره نشون می ده که محیط های پدری سخت گیرانه ممکنه گاهی باعث بشه جوون ها به شدت به قوانین پایبند باشن. با این حال، این رابطه هم به شخصیت بستگی داشت.

«وظیفه شناسی» رابطه بین پدر سرد و یکپارچگی اخلاقی رو تعدیل می کرد. در حالی که روند کلی نشون دهنده ارتباط بین پدرهای سرد و یکپارچگی بالاتر بود، این پویایی بر اساس میزان وظیفه شناس بودن دانشجو تغییر می کرد. نتایج نشون می ده که افراد بسیار وظیفه شناس، فرزندپروری سخت گیرانه رو متفاوت از کسانی که نظم یا خودکنترلی کمتری دارن، پردازش می کنن. نویسنده ها اشاره می کنن که این نقش های متمایز با تئوری های قبلی درباره پویایی خانواده همخوانی داره. مادرها اغلب به عنوان منبع اصلی گرمای عاطفی و پذیرش دیده می شن. در نتیجه، سبک فرزندپروری اون ها تاثیر بیشتری روی واکنش های عاطفی مثل گناه و شرم داره. پدرها که ممکنه تعاملات متغیرتر یا بازی های پرتحرک تری داشته باشن، به نظر می رسه روی اجرای رفتاری قوانین اخلاقی تاثیر می ذارن. این یافته ها تصویری جامع تر از تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق در محیط خانواده ارائه می دهند.

این تحقیق محدودیت هایی هم داره که روی نحوه تفسیر نتایج تاثیر می ذاره. این مطالعه کاملا بر اساس داده های خوداظهاریِ دانشجوها بود. این یعنی نتایج نشون دهنده تصورات شرکت کننده ها از والدین شونه که ممکنه با اتفاقاتی که واقعا در دوران کودکی شون افتاده، مطابقت نداشته باشه.

علاوه بر این، حجم نمونه نسبتا کوچک بود و تنوع زیادی نداشت. شرکت کننده ها عمدتا دانشجویان دختر و سفیدپوست بودن. این گروه خاص لزوما نماینده کل جامعه نیست. تفاوت های فرهنگی در سبک های فرزندپروری و ارزش های اخلاقی می تونه منجر به نتایج متفاوتی در گروه های دیگه بشه.

این مطالعه همچنین همبستگی رو نشون می ده، به این معنی که نمی تونه ثابت کنه که سبک های فرزندپروری حتما باعث نتایج اخلاقی شدن. ممکنه عوامل دیگه ای که اندازه گیری نشدن روی نتایج تاثیر گذاشته باشن. تحقیقات آینده می تونن به جای تکیه بر سوالات نظرسنجی فرضی، از مشاهده رفتار اخلاقی واقعی بهره ببرن.

محقق ها پیشنهاد می کنن که مطالعات آینده دیدگاه والدین رو هم در نظر بگیرن. مقایسه چیزی که والدین معتقدن انجام دادن با چیزی که بچه ها برداشت کردن، می تونه تصویر کامل تری از پویایی خانواده ارائه بده. با وجود این موارد، مطالعه نشون می ده که رشد اخلاقی یه فرآیند یکسان برای همه نیست و تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق نیازمند پژوهش های عمیق تر است.

نویسنده ها به این نتیجه رسیدن که بچه ها شرکت کننده های فعالی در تربیت خودشون هستن. شخصیت کودک مثل یه فیلتر عمل می کنه و فرزندپروری ای که دریافت می کنه رو از اون رد می کنه. این موضوع کمک می کنه توضیح بدیم چرا خواهر و برادرهایی که در یه خانواده بزرگ شدن، می تونن با واکنش های عاطفی و اخلاقی بسیار متفاوتی نسبت به دنیا بزرگ بشن. این نتیجه گیری نهایی بر پیچیدگی تاثیر تربیت و شخصیت بر اخلاق تاکید دارد.

در نهایت، درک این نکته ضروری است که تربیت یک فرآیند مکانیکی و یک طرفه نیست. هر فرد با توجه به ساختار روانی منحصر به فرد خود، رفتارهای والدین را تفسیر و درونی می کند. توجه به این تفاوت های فردی می تواند به والدین و مربیان کمک کند تا محیطی سازنده تر برای رشد اخلاقی نسل های آینده فراهم آورند و به جای تمرکز صرف بر قوانین، بر پرورش ریشه های عاطفی و شخصیتی صحیح تمرکز کنند.

Study finds links between personality, parenting, and moral emotions

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: دسامبر 24, 2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما