خانه تازه‌های علم و تحقیق رابطه خشم و عدالت سیستمی؛ چرا عصبانیت از نژادپرستان مانع تغییرات ساختاری می شود؟
رابطه خشم و عدالت سیستمی؛ چرا عصبانیت از نژادپرستان مانع تغییرات ساختاری می شود؟

رابطه خشم و عدالت سیستمی؛ چرا عصبانیت از نژادپرستان مانع تغییرات ساختاری می شود؟

در این مقاله:

این تحقیق نشان می دهد که ابراز خشم نسبت به نژادپرستی فردی در فضای مجازی ممکن است انگیزه افراد را برای پیگیری خشم و عدالت سیستمی کاهش دهد، زیرا این تخلیه روانی حس گناه ناشی از امتیازات نژادی را برطرف کرده و مانع از مشارکت در تغییرات ساختاری عمیق تر می شود.

تحقیقات روان شناسی اخیر نشون میده که برای بعضی از آمریکایی های سفیدپوست، ابراز خشم نسبت به رفتارهای نژادپرستانه فردی ممکنه در واقع انگیزه شون رو برای حمایت از تغییرات ساختاری گسترده تر کاهش بده. این مطالعه نشون میده که فریاد زدنِ خشم علیه یک فرد متعصب خاص می تونه مثل یک تخلیه روانی عمل کنه که حس گناه ناشی از امتیاز نژادی رو تسکین میده و در نتیجه، انگیزه برای انجام اقدامات جبرانی بیشتر رو کم می کنه. این یافته ها در نشریه شخصیت و روان شناسی اجتماعی منتشر شده و دیدگاهی جدید در مورد چالش های موجود در مسیر دستیابی به خشم و عدالت سیستمی ارائه می دهد.

سال 1399 شاهد موج جهانی اعتراضات بعد از حوادث ناگواری مثل خشونت پلیس علیه سیاه پوستان بود. این دوره باعث شد خیلی از آمریکایی ها با مفاهیمی مثل نژادپرستی ساختاری و امتیاز سفیدپوستی آشنا بشن. امتیاز سفیدپوستی به مزایای اجتماعی بادآورده ای اشاره داره که افراد سفیدپوست صرفا به خاطر هویت نژادی شون از اون ها بهره مند میشن.

خشم و عدالت سیستمی؛ تحلیل روان شناختی

تئوری های روان شناسی میگن که پذیرفتن این مزایای ناعادلانه می تونه از نظر روانی تهدیدی برای تصویر اخلاقی فرد از خودش باشه. این آگاهی معمولا باعث ایجاد یک حس خاص میشه که بهش «احساس گناه جمعی سفیدپوستان» میگن. این حس، گناه به خاطر کارهای شخصی نیست، بلکه ناراحتی ایه که از داشتن امتیازاتی به قیمت رنجِ یک گروه دیگه ناشی میشه. این پیچیدگی ها اهمیت درک ارتباط بین خشم و عدالت سیستمی را برجسته می کند.

روان شناس ها قبلا ثابت کردن که این نوع احساس گناه می تونه انگیزه خیلی قوی ای باشه. این حس معمولا افراد رو به سمت حمایت از سیاست ها یا سازمان هایی سوق میده که هدفشون برقراری عدالته. با این حال، حس ناخوشایند گناه، آدم ها رو وادار می کنه تا راه هایی برای کم کردن این حس منفی پیدا کنن.

زکری کی. روتشیلد، محقق کالج بودوین، تلاش کرد بفهمه این پویایی در عصر اخبار وایرال شده و شبکه های اجتماعی چطور عمل می کنه؛ جایی که حتی تاثیر ریلز و تیک تاک بر سلامت روان و شناخت ما می تواند بر نحوه واکنشمان به پدیده های اجتماعی اثر بگذارد. روتشیلد و همکارش، مایلز هوگی، بررسی کردن که آیا تمرکز خشم روی یک «سیبِ خراب» (یعنی فردی که رفتارهای نژادپرستانه واضحی داره) ممکنه به عنوان یک مکانیسم دفاعی عمل کنه یا نه.

محقق ها پیشنهاد کردن که ابراز خشم به یک شخص ثالث می تونه به افراد اجازه بده خودشون رو از مشکل نژادپرستی جدا بدونن. با محکوم کردن یک فرد متعصب، شخص جایگاه اخلاقی خودش رو دوباره تایید می کنه. این «تطهیر اخلاقی» ممکنه نیاز درونی برای مقابله با تهدید نژادپرستی رو ارضا کنه و انگیزه کمتری برای فرد باقی بذاره تا در حل مشکلات سیستماتیک مشارکت کنه. این فرآیند می تواند مانع تلاش ها برای پیشبرد خشم و عدالت سیستمی شود.

تاثیر خشم بر عدالت سیستمی در آزمایش ها

برای آزمایش این فرضیه، محقق ها سه آزمایش جداگانه با شرکت آمریکایی های سفیدپوست بزرگسال انجام دادن. مطالعه اول شامل 896 شرکت کننده بود که از طریق یک پلتفرم آنلاین انتخاب شده بودن. تیم تحقیق ابتدا «حساسیت به عدالت» شرکت کننده ها رو اندازه گیری کرد که یک ویژگی شخصیتیه و نشون میده یک فرد در مقابل بی عدالتی که دیگران باهاش روبرو میشن چقدر واکنش نشون میده.

بعد از اون، محقق ها دستکاری کردن که آیا شرکت کننده ها حس امتیاز نژادی دارن یا نه. نیمی از گروه پرسشنامه ای رو پر کردن که طراحی شده بود تا اون ها رو به فکر کردن درباره مزایای بادآورده ای که به عنوان یک آمریکایی سفیدپوست دارن وادار کنه. نیمه دیگه هم یک پرسشنامه کنترلی درباره امتیازات بزرگسال بودن رو پر کردن.

بعد از این مرحله، همه شرکت کننده ها یک داستان خبری بر اساس وقایع واقعی رو خوندن. این مقاله درباره یک زن سفیدپوست بود که به دروغ یک مرد سیاه پوست رو متهم به تهدید کرده و بعد بهش حمله کرده بود. این سناریو طوری انتخاب شده بود تا مشابه حوادث وایرال شده ای باشه که معمولا خشم عمومی رو برمی انگیزه.

بعد از خوندن داستان، محقق ها دوباره شرکت کننده ها رو تقسیم کردن. از یک گروه خواسته شد پاراگراف کوتاهی درباره احساساتشون نسبت به زنِ توی داستان بنویسن. این کار بهشون فرصت داد تا خشمشون رو خالی کنن. از گروه دیگه خواسته شد خلاصه ای بی طرفانه از وقایع بنویسن و فرصت ابراز احساسات بهشون داده نشد.

در نهایت، محقق ها به شرکت کننده ها پاداش نقدی برای شرکت در مطالعه دادن. اون ها به شرکت کننده ها این گزینه رو دادن که بخشی از این پول یا همه اش رو به انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان (NAACP) اهدا کنن. این اهدا به عنوان یک معیار واقعی از تمایل اون ها برای مقابله با نابرابری نژادی در نظر گرفته شد.

نتایج الگوی خاصی رو بین شرکت کننده هایی که حساسیت به عدالتشون کم بود نشون داد. برای این افراد، یادآوری امتیاز سفیدپوستی باعث افزایش احساس گناه شد. اگه به اون ها فرصت ابراز خشم داده نمی شد، این حس گناه باعث می شد پول بیشتری به NAACP اهدا کنن.

با این حال، شرایط برای کسانی که اجازه داشتن خشمشون رو خالی کنن، فرق کرد. در بین شرکت کنندگانی که حساسیت به عدالت کمی داشتن، فرصت ابراز خشم نسبت به زنِ توی داستان، افزایش اهدای ناشی از حس امتیاز رو کاملا از بین برد. به نظر می رسید عملِ محکوم کردنِ نژادپرستیِ فردی، قدرتِ انگیزشیِ گناه جمعی اون ها رو خنثی کرده. این یافته ها نشان می دهد که چگونه ابراز خشم فردی می تواند به صورت پارادوکسیکال بر روند خشم و عدالت سیستمی تاثیر بگذارد.

این تاثیر در شرکت کننده هایی که حساسیت به عدالتشون بالا بود، دیده نشد. برای این افراد، انگیزه حمایت از عدالت نژادی یک امر ذاتی به نظر می رسید. اهدای اون ها وابستگی کمتری به احساسات زودگذر گناه یا فرصت ابراز خشم داشت.

مطالعه دوم با 1344 شرکت کننده انجام شد تا مشخص بشه آیا این اثر فقط مخصوص مسائل نژادیه یا نه. محقق ها روش مشابهی رو پیش گرفتن اما یک تغییر در داستان خبری ایجاد کردن. نیمی از شرکت کننده ها داستان اصلی درباره زن سفیدپوست و مرد سیاه پوست رو خوندن. نیمه دیگه نسخه ای رو خوندن که در اون هم ضارب و هم قربانی سفیدپوست بودن.

محقق ها فهمیدن که ابراز خشم فقط وقتی باعث کاهش کمک های مالی شد که بی عدالتی ماهیت نژادی داشت. وقتی داستان مربوط به درگیری سفیدپوست با سفیدپوست بود، ابراز خشم باعث کاهش مبلغ اهدا نشد. این نشون میده که کارکرد «تطهیر اخلاقیِ» خشم، مخصوص حوزه ایه که فرد در اون احساس تهدید اخلاقی می کنه.

مطالعه سوم برای رفع محدودیت های احتمالی دو مطالعه اول طراحی شد. محقق ها 1133 شرکت کننده رو جذب کردن و از روش کنترل شده تری برای اندازه گیری خشم استفاده کردن. به جای نوشتن متن آزاد، شرکت کننده ها در وضعیت «ابراز»، پرسشنامه ای رو پر کردن که در اون صراحتا به میزان خشمشون از نژادپرستیِ ضارب امتیاز می دادن.

محقق ها همچنین معیار خروجی رو به چیزی مهم تر از یک اهدای کوچک تغییر دادن. اون ها کمپینی از اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا (ACLU) رو به شرکت کننده ها معرفی کردن که روی برابری سیستماتیک تمرکز داشت. شرکت کننده ها می تونستن یک تعهدنامه رو امضا کنن و فعالیت های داوطلبانه خاصی رو که متعهد می شدن در سال آینده انجام بدن، انتخاب کنن.

یافته های مطالعه سوم هم نتایج قبلی رو تایید کرد. برای شرکت کننده هایی با حساسیت به عدالت پایین، یادآوری امتیاز سفیدپوستی تمایل اون ها رو برای کارهای داوطلبانه در ACLU افزایش داد. با این حال، اگه به این شرکت کننده ها اول فرصت گزارش خشمشون از نژادپرستی فردی داده می شد، تمایلشون برای داوطلب شدن به شدت افت می کرد.

این مطالعه شواهدی برای چیزی که نویسنده ها «خشم تدافعی» می نامند فراهم می کنه. این نشون میده که برای بعضی افراد، شرکت در محکومیت عمومی افراد نژادپرست ممکنه یک کارکرد روان شناختی خودخواهانه داشته باشه. این کار به اون ها اجازه میده حس کنن وظیفه اخلاقی شون رو انجام دادن و در نتیجه، تعهدشون رو برای کارهای سخت تر در جهت رفع نابرابری سیستماتیک کاهش میده. درک این دینامیک برای پیشرفت در حوزه خشم و عدالت سیستمی حیاتی است.

چند نکته احتیاطی در مورد این تحقیق وجود داره. شرکت کننده ها به صورت آنلاین جذب شدن که ممکنه کاملا نماینده کل جامعه نباشن. علاوه بر این، مطالعه سوم بر اساس قصدِ خوداظهاری برای کارهای داوطلبانه بود که همیشه تضمین نمی کنه شرکت کننده ها واقعا اون کارها رو انجام بدن.

این مطالعه منحصرا روی آمریکایی های سفیدپوست تمرکز داشت. پویایی روان شناختی گناه و خشم ممکنه در گروه های نژادی یا قومی دیگه متفاوت عمل کنه. تحقیقات آینده باید بررسی کنن که آیا الگوهای مشابه در زمینه های فرهنگی مختلف یا در مورد انواع دیگه نابرابری اجتماعی هم وجود داره یا نه و این چه تاثیری بر خشم و عدالت سیستمی می گذارد.

نویسنده ها خاطرنشان می کنن که این یافته ها نباید این طور تفسیر بشن که هر خشمی نتیجه معکوس داره. برای خیلی از مردم، خشم یک سوخت واقعی برای فعالیت های مستمره. این مطالعه به طور خاص روی مکانیسمی دست می ذاره که در اون، خشم به جای اینکه مکملِ اقدامات سازنده باشه، در افرادی که کمتر به مسائل عدالت تمایل ذاتی دارن، جایگزینِ اون میشه. بنابراین، تمایز بین انواع خشم و تاثیر آن بر خشم و عدالت سیستمی بسیار مهم است.

این مطالعه با عنوان «عدالتِ انگیزه کُش: خشم آمریکایی های سفیدپوست از تعصبات فردی ممکنه اقدامات مربوط به رفع نابرابری نژادی سیستماتیک را کاهش دهد» توسط زکری کی. روتشیلد و مایلز هوگی نوشته شده است.

درک این پیچیدگی های روان شناختی به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا واکنش های احساسی در فضای مجازی همیشه به تغییرات ملموس اجتماعی منجر نمی شود. برای دستیابی به برابری واقعی، ضروری است که از تخلیه هیجانی صرف عبور کرده و آگاهانه به سمت اصلاح ساختارهای ناعادلانه حرکت کنیم، تا خشم ما به جای یک مسکن موقت، به نیرویی محرک برای اصلاحات پایدار تبدیل شود.

Outrage at individual bigotry may undermine support for systemic racial justice

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: دسامبر 21, 2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما