یافته های جدید علمی نشان می دهند که ترکیب سیلوسایبین و روان درمانی می تواند به عنوان یک روش موثر برای درمان سریع افسردگی سرطان عمل کرده و علائم اضطراب و پریشانی را در بیماران مبتلا به بیماری های سخت درمان به سرعت کاهش دهد.
یه تحلیل جدید از داده های کارآزمایی بالینی نشون می ده که سیلوسایبین، وقتی همراه با روان درمانی تجویز بشه، ممکنه برای بیمارایی که از اضطراب و افسردگی ناشی از سرطان رنج می برن، تسکین سریعی ایجاد کنه. این یافته ها به طور خاص در راستای نیاز به یک درمان سریع افسردگی سرطان بسیار حیاتی است. تحقیقات نشون می ده با اینکه کاهش علائم اضطراب حداقل تا دو هفته باقی می مونه، اما اثرات ضدافسردگی ممکنه بدون استراتژی های دوزبندی خاص، زودتر از بین بره. این مطالعه که داده های کارآزمایی های کنترل شده تصادفی قبلی رو ترکیب کرده، در مجله بین المللی روانپزشکی در پزشکی منتشر شده.
بیمارایی که با بیماری های لاعلاج دست وپنجه نرم می کنن، اغلب با چالش های روانی عمیقی روبرو می شن که با اختلالات خلقی معمولی فرق داره. افرادی که سرطان پیشرفته دارن، معمولا با اختلال افسردگی اساسی و سوگ طولانی مدت درگیر هستن. اون ها همچنین با نوع خاصی از پریشانی وجودی مواجه می شن که مشخصه اش از دست دادن معنای زندگی و ترس از مرگه.
درمان این شرایط در محیط مراقبت های تسکینی خیلی سخته. داروهای ضدافسردگی معمولی، مثل SSRIها، معمولا به افزایش تدریجی دوز در طول چندین هفته نیاز دارن. با اینکه پژوهش های متعددی درباره بررسی رابطه نور خورشید و افسردگی در مردان انجام شده است، اما ممکنه شش تا دوازده هفته طول بکشه تا اثر درمانی داروهای شیمیایی کامل خودش رو نشون بده.
این تاخیر اغلب برای بیمارایی که امید به زندگی محدودی دارن، غیرقابل تحمله. علاوه بر این، بیمارای مبتلا به سرطان مرحله آخر، به خاطر بیماریشون یا درمان های تهاجمی سرطان، اغلب از اختلال در عملکرد کبد یا کلیه رنج می برن. این مشکلات جسمی باعث می شه بدنشون نتونه داروهای روزانه رو به طور ایمن و موثر پردازش کنه. این وضعیت نیاز به یک درمان سریع افسردگی سرطان را برجسته می کند.
تحقیقات قبلی اشاره کردن که داروهای ضدافسردگی در این جمعیت خاص فقط فواید متوسطی دارن. در نتیجه، نیاز مبرمی به درمان هایی هست که سریع عمل کنن و توسط بیمارایی که از نظر جسمی ضعیف هستن، به خوبی تحمل بشن. دامیان سوئیچکوفسکی، محققی در گروه LUXMED و دانشگاه علوم پزشکی گدانسک در لهستان، تیمی رو برای بررسی یک جایگزین بالقوه رهبری کرد.
رویکردهای نوین برای درمان سریع افسردگی سرطان
محققان روی سیلوسایبین تمرکز کردن، ترکیبی که در قارچ های خاصی یافت می شه و روی گیرنده های سروتونین در مغز اثر می ذاره. اون ها سعی کردن اثربخشی و سرعت عمل اون رو به طور خاص برای بیمارانی که تشخیص سرطان تهدیدکننده زندگی داشتن، ارزیابی کنن. تیم همچنین قصد داشت تعیین کنه کدوم سطوح دوز بهترین نتایج رو به همراه داره، خصوصا برای دستیابی به درمان سریع افسردگی سرطان.
برای انجام این کار، محققان از یک متاآنالیز شبکه ای برای ترکیب یافته های مطالعات جداگانه استفاده کردن. این تکنیک آماری به محققان اجازه می ده تا تخمین بزنن که درمان های مختلف چطور با هم مقایسه می شن، حتی اگه هیچ وقت در یک آزمایش به صورت مستقیم با هم مقایسه نشده باشن. با ترکیب این نتایج مستقل، تیم تونست اثربخشی نسبی دوزهای مختلف سیلوسایبین رو در برابر دارونما ارزیابی کنه.
اون ها جستجوی جامعی رو در پایگاه های داده پزشکی اصلی برای کارآزمایی های کنترل شده تصادفی انجام دادن. محققان برای اطمینان از کیفیت داده هاشون، معیارهای سخت گیرانه ای رو اعمال کردن. اون ها فقط مطالعاتی رو وارد کردن که شامل بیماران بزرگسال مبتلا به سرطان تهدیدکننده زندگی و علائم افسردگی یا اضطراب تایید شده بالینی بود. کارآزمایی ها باید تصادفی سازی می شدن و شامل یک گروه کنترل دارونما می بودن.
در نهایت، این تحلیل داده های دو کارآزمایی بالینی دقیق رو که در ایالات متحده انجام شده بود، ترکیب کرد. این مطالعات شامل اندازه گیری های مشخصی از افسردگی و اضطراب در زمان های معین بود. تیم نتایج رو یک روز بعد از درمان و دوباره در پایان هفته دوم بررسی کرد.
در کارآزمایی های مورد بررسی، سیلوسایبین به تنهایی مصرف نشده بود. تجویز دارو در یک محیط روان درمانی ساختاریافته انجام شد. شرکت کننده ها جلسات آماده سازی رو برای ایجاد اعتماد با درمانگرهاشون گذروندن.
جلسات دوزبندی در محیطی حمایتی و با حضور مشاوران آموزش دیده برگزار شد. بعد از اون، بیمارها در جلسات یکپارچه سازی شرکت کردن تا درباره تجربه های روان گردان خودشون صحبت کنن و اون ها رو در بستر زندگی شون قرار بدن. این ترکیبِ دارو و درمان، هسته اصلی این مدل درمانی هست.
یافته های کلیدی در درمان سریع افسردگی سرطان با سیلوسایبین
تحلیل ها نشون داد که سیلوسایبین یک اثر درمانی سریع ایجاد کرده. در اولین روز بعد از درمان، بیمارانی که سیلوسایبین دریافت کرده بودن، در مقایسه با کسانی که دارونما گرفته بودن، کاهش در نمرات افسردگی نشون دادن. این پاسخ فوری دقیقا برعکس شروعِ کندِ داروهای ضدافسردگی معمولیه و یک گام رو به جلو در درمان سریع افسردگی سرطان محسوب می شود.
محققان همچنین کاهش سطح اضطراب رو در روز اول مشاهده کردن. این نشون می ده که درمان، پریشانی عاطفی شدیدی رو هدف قرار می ده که اغلب توسط افراد با تشخیص بیماری لاعلاج احساس می شه. میزان تسکین علائم بلافاصله بعد از جلسه درمان، قابل توجه بود.
تیم در مرحله بعد بررسی کرد که آیا این فواید در طول زمان پایداره یا نه. در پیگیری دو هفته ای، کاهش اضطراب همچنان از نظر آماری نسبت به گروه دارونما متمایز بود. بیماران همچنان حالت های کمتری از اضطراب و ویژگی های شخصیتی مضطرب کمتری رو گزارش می کردن.
با این حال، یافته ها درباره افسردگی در پایان هفته دوم قطعیت کمتری داشت. در حالی که نمرات افسردگی برای گروه سیلوسایبین از نظر عددی کمتر از گروه دارونما باقی موند، تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. این نشون می ده که اثر ضدافسردگی ممکنه گذراتر از اثر ضد اضطراب باشه.
نبودِ معنای آماری در هفته دوم نشون دهنده یک تغییر پویا در نحوه پاسخ بیماران به درمان در طول زمانه. این نشون می ده که تسکین اولیه افسردگی ممکنه به تقویت نیاز داشته باشه. این موضوع احتمالا می تونه از طریق یکپارچه سازی درمانی بیشتر یا تنظیم دوز برطرف بشه تا پایداری در درمان سریع افسردگی سرطان تضمین شود.
این مطالعه همچنین رتبه بندی دوزهای مختلف رو بر اساس احتمال موفقیتشون ارائه داد. محققان یک دوز متوسط 0.2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن رو با دوز بالاتر 0.3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم مقایسه کردن. اون ها از یک محاسبه آماری برای تعیین احتمالِ موثرترین بودن هر دوز استفاده کردن.
تحلیل ها دوز بالاتر 0.3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم رو به عنوان موثرترین گزینه شناسایی کردن. این دوز بالاترین رتبه رو برای کاهش نمرات افسردگی و اضطراب در روز اول داشت. همچنین بالاترین رتبه رو برای کاهش اضطراب در پایان هفته دوم حفظ کرد.
دوز پایین تر هم در مقایسه با دارونما موثر بود، اما به طور کلی ضعیف تر از دوز بالاتر عمل کرد. این یافته به وجودِ رابطه ی دوز-پاسخ اشاره داره، به این معنی که برای دستیابی به حداکثر سود بالینی، مقدار کافی از ترکیب لازمه. نتایج از این ایده حمایت می کنن که پروتکل های دوزبندی در کارآزمایی های آینده باید این سطوح بالاتر رو در نظر بگیرن.
محققان مکانیسم های بیولوژیکی رو پیشنهاد کردن که ممکنه این اثرات رو توضیح بده. مشخص شده که سیلوسایبین ارتباطات رو در «شبکه حالت پیش فرض» مغز تغییر می ده. این شبکه اغلب در افسردگی بیش از حد فعاله و با نشخوار فکری و تفکر منفیِ صلب و سخت مرتبطه.
سیلوسایبین با ایجاد اختلال موقت در این شبکه، ممکنه اجازه افزایش انعطاف پذیری عصبی (نوروپلاستیسیته) و پردازش عاطفی رو بده. این «بازنشانی» می تونه به بیماران لاعلاج کمک کنه تا از چرخه های ناامیدی و وحشت وجودی رها بشن. بعد از اون، بخش درمانی بهشون کمک می کنه تا به این تغییرِ دیدگاه معنا ببخشن.
با وجود نتایج امیدوارکننده، نویسنده ها به چندین محدودیت اشاره کردن که نیاز به توجه داره. محدودیت اصلی، کم بودن حجم داده های در دسترسه. این تحلیل فقط بر دو کارآزمایی با تعداد نسبتا کمی از شرکت کننده ها متکی بود.
این حجم نمونه کوچک، امکان تعمیم گسترده رو محدود می کنه. یافته خاص مبنی بر برتری دوز بالاتر، بر مقایسه های مستقیم محدودی استواره. برای تایید این توصیه های دوزبندی با اطمینان بیشتر، به کارآزمایی های بزرگتری نیازه.
چالش دیگه ای که در این نوع تحقیقات وجود داره، مسئله کورسازی هست. در یک کارآزمایی دارویی معمولی، شرکت کننده ها نمی دونن داروی واقعی رو دریافت کردن یا دارونما. در مورد مواد روان گردان، اثرات روان گردان شدید باعث می شه برای اکثر شرکت کننده ها واضح باشه که در کدوم گروه هستن.
این «از دست رفتن کورسازی عملکردی» می تونه باعث سوگیری بشه. بیمارانی که می دونن داروی فعال رو مصرف کردن، ممکنه انتظار داشته باشن که حالشون بهتر بشه و همین موضوع می تونه نمرات خودگزارشی اون ها رو در پرسشنامه های خلقی تغییر بده. برعکس، کسانی که متوجه می شن دارونما مصرف کردن، ممکنه احساس ناامیدی کنن که احتمالا باعث بدتر شدن علائم گزارش شده شون بشه.
نویسنده ها همچنین خاطرنشان کردن که این کارآزمایی ها بر مقیاس های خودگزارشی برای افسردگی و اضطراب متکی بودن. با اینکه این ها ابزارهای استانداردی هستن، اما ذهنی به حساب میان. مطالعات آینده از گنجاندن ارزیابی های انجام شده توسط پزشکان سود می برن تا معیار عینی تری از بهبود ارائه بدن.
نویسنده ها تاکید کردن که این یافته ها موقتی هستن. اون ها بیشتر به عنوان راهنمایی برای تحقیقات آینده عمل می کنن تا یک حکم نهایی برای کارهای بالینی. نتایج پتانسیل سیلوسایبین رو برای استفاده به عنوان یک درمان مکمل و کوتاه مدت در مراقبت های تسکینی نشون می ده که می تواند به عنوان یک درمان سریع افسردگی سرطان مورد توجه قرار گیرد.
برای بیمارانی که نمی تونن هفته ها برای تسکین منتظر بمونن، این درمان می تونه پلی برای رسیدن به پایداری باشه. این روش ممکنه به خصوص برای مدیریت بحران های وجودی حاد مفید باشه. با این حال، ماهیت گذرا بودن اثر ضدافسردگی نشون می ده که استراتژی های مدیریت طولانی مدت برای درمان سریع افسردگی سرطان هنوز به توسعه نیاز دارن.
تحقیقات آینده باید روی جمعیت های بزرگتر و متنوع تری از بیماران تمرکز کنن. محققان باید بررسی کنن که انواع مختلف سرطان یا تشخیص های روان پزشکی چطور ممکنه بر پاسخ به درمان اثر بذارن. ایجاد پروتکل های استاندارد هم برای دوزبندی و هم برای حمایت های روان شناختی ضروری خواهد بود.
مطالعه ای با عنوان «روان درمانی به کمک سیلوسایبین به عنوان یک درمان سریع الاثر برای افسردگی و اضطراب ناشی از سرطان: شواهدی از یک متاآنالیز شبکه ای،» توسط دامیان سوئیچکوفسکی، الکساندر کواشنی، میچال پروس، زوزانا گاکا، لوکاس شارپاک و ویسلاف جی. کوبالا نوشته شده است.
در نهایت، نتایج این متاآنالیز نشان می دهد که رویکردهای نوین روان شناسی و دارویی می توانند تحولی بزرگ در کیفیت زندگی بیماران در مراحل پایانی سرطان ایجاد کنند. اگرچه چالش هایی مانند پایداری اثرات ضدافسردگی و نیاز به حجم نمونه بزرگتر باقی مانده است، اما استفاده هوشمندانه از سیلوسایبین در محیط های کنترل شده، نویدبخش کاهش رنج و پریشانی در میان کسانی است که با چالش های وجودی عمیق دست و پنجه نرم می کنند.
Psilocybin shows promise for rapid reduction of cancer-related depression