خانه سلامت روان ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی و ارتباط آن با ویژگی های ظریف فیزیکی
ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی و ارتباط آن با ویژگی های ظریف فیزیکی

ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی و ارتباط آن با ویژگی های ظریف فیزیکی

در این مقاله:

تحقیقات علمی جدید بر روی ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی نشان می دهند که ناهنجاری های فیزیکی جزئی ناشی از مراحل اولیه رشد جنینی می تواند به عنوان نشانه هایی از تفاوت های ساختاری مغز در افراد ترنس جندر عمل کند.

پژوهشگران در ترکیه یه پیوند بیولوژیکی احتمالی بین رشد اولیه جنین و شکل گیری دیسفوریای جنسیتی در آینده پیدا کردن. این مطالعه به بررسی ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی می پردازد و نشون میده بزرگسالانی که تشخیص دیسفوریای جنسیتی گرفتن، در مقایسه با افراد سیس جندر (هم سوجنسیتی)، ناهنجاری های فیزیکی جزئی بیشتری دارن که تفاوت های ظریفی در ظاهرشون ایجاد می کنه. این ویژگی های فیزیکی در مراحل اولیه بارداری شکل می گیرن و ممکنه به عنوان نشانه های بیرونی برای تغییرات در رشد مغز که در همون دوران قبل از تولد رخ میده، عمل کنن. یافته های این پژوهش در مجله Journal of Sex & Marital Therapy منتشر شده.

بررسی ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی

ریشه های دیسفوریای جنسیتی همچنان موضوع پرسش های علمی مداومه. مدل های تئوری فعلی معمولا علت های احتمالی رو به تاثیرات بیولوژیکی و عوامل موثر بر سلامت روان و عوامل روانی-اجتماعی تقسیم می کنن. بخش در حال رشدی از تحقیقات علوم اعصاب در حال بررسی این موضوعه که آیا ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی از تغییرات در نحوه رشد مغز قبل از تولد ناشی میشه یا نه. این دیدگاه میگه مسیرهای بیولوژیکی که مغز رو شکل میدن، ممکنه آثار فیزیکی دیگه ای هم در جاهای دیگه بدن باقی بذارن. این مفهوم بر پایه واقعیت بیولوژیکی رشد جنین استواره.

در هفته های اول بارداری، رویان انسان از لایه های بافتی متمایزی تشکیل شده. یکی از این لایه ها، یعنی اکتودرم، در نهایت متمایز میشه تا هم پوست و هم سیستم عصبی مرکزی رو بسازه. چون این سیستم ها منشا رویان شناسی مشترکی دارن، اختلالات یا تغییراتی که روی یک سیستم اثر میذاره، اغلب روی سیستم دیگه هم تاثیر میذاره. دانشمندان قبلا از این ارتباط برای مطالعه شرایطی مثل اسکیزوفرنی و اختلال طیف اوتیسم استفاده کردن. وجود ناهنجاری های فیزیکی بسیار ریز، اغلب به عنوان سابقه ای از پایداری رشد در رحم تفسیر میشه.

این ناهنجاری ها به عنوان «ناهنجاری های فیزیکی جزئی» طبقه بندی می شن. این ها انحرافات جزئی در شکل بدن هستن که باعث مشکلات پزشکی یا نگرانی های زیبایی نمیشن. به عنوان مثال، گوش های پایین تر از حد معمول، الگوهای خاص پیچش مو یا قوس بلند در سقف دهان. این ویژگی ها عمدتا در طول سه ماهه اول و دوم بارداری شکل می گیرن. این بازه زمانی با دوره های حیاتی شکل گیری ساختار مغز جنین همپوشانی داره. محققان با اندازه گیری این ویژگی ها سعی می کنن میزان انحراف رشد عصبی رو که قبل از تولد رخ داده، تخمین بزنن.

دکتر یاسین کاولا، روان پزشک، و همکارانش در دانشگاه استانبول-جراح پاشا سعی کردن این چارچوب رو در مطالعه ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی به کار ببرن. اونا استدلال کردن که اگه این آشفتگی پایه رشد عصبی داشته باشه، افرادی که این تشخیص رو دارن ممکنه این نشانه های فیزیکی رو با نرخ بالاتری نسبت به جمعیت عمومی نشون بدن. این تیم یک مطالعه مورد-شاهدی رو برای آزمایش این فرضیه طراحی کردن. هدف اونا تعیین این بود که آیا تفاوت قابل اندازه گیری در شیوع این ناهنجاری ها بین بزرگسالان ترنس جندر و سیس جندر وجود داره یا نه.

محققان 108 بزرگسال رو که تشخیص دیسفوریای جنسیتی داشتن، جذب کردن. این شرکت کننده ها بیمارانی در یک کلینیک دانشگاهی بودن که هنوز درمان های هورمونی یا جراحی تایید جنسیت رو انجام نداده بودن. حذف افرادی که تحت هورمون درمانی بودن، برای این لازم بود که اطمینان حاصل بشه ویژگی های فیزیکی مشاهده شده مادرزادی هستن نه اکتسابی. این گروه شامل 60 فردی بود که در زمان تولد زن (AFAB) و 48 فردی که در زمان تولد مرد (AMAB) تعیین شده بودن. اکثر شرکت کننده های این گروه گزارش دادن که از اوایل دوران کودکی دیسفوریای جنسیتی رو تجربه کردن.

برای مقایسه، محققان یک گروه کنترل شامل 117 فرد سیس جندر رو انتخاب کردن. این گروه متشکل از افرادی بود که برای مدارک بهداشتی اداری به بیمارستان مراجعه کرده بودن. گروه کنترل شامل 60 زن و 57 مرد بود که گزارش دادن به جنس مخالف گرایش دارن. محققان معیارهای حذف سخت گیرانه ای رو برای گروه کنترل اجرا کردن. اونا هر کاندیدای احتمالی رو که سابقه شخصی یا خانوادگی اختلالات رشد عصبی، مثل اوتیسم یا اختلال نقص توجه و بیش فعالی داشت، کنار گذاشتن.

دو روان پزشک هر شرکت کننده رو با استفاده از «مقیاس ناهنجاری فیزیکی جزئی والدروپ» معاینه کردن. این ابزار ارزیابی، یک روش استاندارد برای بررسی 18 ویژگی فیزیکی خاص در شش ناحیه بدن هست. این نواحی شامل سر، چشم ها، گوش ها، دهان، دست ها و پاها میشن. برای اطمینان از دقت، معاینه کننده ها از ابزارهای دقیقی مثل کولیس و نوار اندازه گیری برای مواردی که نیاز به ابعاد مشخص داشت، استفاده کردن. اونا به دنبال نشانه های خاصی مثل خمیدگی انگشت پنجم، فاصله بین انگشت اول و دوم پا، یا گوش های نامتقارن بودن.

یافته های کلیدی در مورد ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی

تجزیه و تحلیل ها تفاوت های آشکاری رو بین گروه ها در مورد تعداد کل ناهنجاری ها نشون داد. افرادی که تشخیص ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی داشتن، در مقایسه با گروه کنترل سیس جندر، نمرات کل بالاتری در ناهنجاری های فیزیکی داشتن. این روند هم برای کسانی که در زمان تولد زن تعیین شده بودن و هم برای کسانی که در زمان تولد مرد تعیین شده بودن، صادق بود. داده ها نشون دهنده افزایش کلی این نشانه های رشدی در بین شرکت کننده های ترنس جندر هست. محققان سپس داده ها رو بر اساس نواحی خاص بدن تقسیم کردن تا الگوها رو شناسایی کنن.

این تفاوت در ناحیه سر و صورت بیشتر از همه مشهود بود. این ناحیه شامل سر، چشم ها، گوش ها و دهان میشه. هر دو گروه شرکت کننده های ترنس جندر در مقایسه با شرکت کننده های سیس جندر، نمرات بالاتری رو در این ناحیه نشون دادن. ناهنجاری های خاصی در گروه دیسفوریای جنسیتی بیشتر دیده شد؛ از جمله زبان شیاردار و چین های پوستی که گوشه داخلی چشم رو می پوشونن (که بهش اپیکانتوس میگن). این مطالعه اشاره می کنه که صورت و مغز در طول مراحل اولیه رویان سازی تاثیرات متقابلی روی هم میذارن.

محققان ناهنجاری های محیطی موجود در دست ها و پاها رو هم بررسی کردن. شرکت کننده هایی که در زمان تولد زن تعیین شده بودن، در این دسته نمرات بالاتری نسبت به مردان و زنان سیس جندر نشون دادن. نتایج برای شرکت کننده هایی که در زمان تولد مرد تعیین شده بودن، پیچیده تر بود. نمرات محیطی اونا تفاوت آماری معناداری با مردان سیس جندر نداشت. با این حال، نمراتشون بالاتر از گروه کنترل زنان سیس جندر بود. این نشون میده که توزیع این ویژگی ها ممکنه بر اساس جنسیت بیولوژیکی و همچنین هویت جنسیتی متفاوت باشه.

اندازه گیری دیگه، دور سر بود. این مطالعه نشون داد افرادی که در زمان تولد مرد تعیین شده بودن، بدون توجه به هویت جنسیتی شون، دور سر بزرگ تری نسبت به افرادی که در زمان تولد زن تعیین شده بودن، داشتن. هیچ تفاوت آماری در اندازه سر بین مردان سیس جندر و زنان ترنس وجود نداشت. به همین ترتیب، تفاوت آماری بین زنان سیس جندر و مردان ترنس هم دیده نشد. به نظر می رسید این معیار خاص بیشتر با جنسیت بیولوژیکی همخوانی داره تا با هویت جنسیتی یا ناپایداری رشد.

نویسندگان این یافته ها رو به عنوان تاییدی بر علت شناسی رشد عصبی در ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی تفسیر می کنن. اونا پیشنهاد میدن که عوامل ژنتیکی و محیطی در رحم احتمالا باعث ایجاد این الگوهای مشاهده شده میشن. وجود ناهنجاری های سر و صورت به طور خاص به تغییرات رشدی اشاره داره که در دو سه ماهه اول بارداری رخ میده. این زمان بندی با دوره ای که مغز تحت تمایز جنسیتی قرار می گیره، مطابقت داره. یافته ها این ایده رو که آشفتگی جنسیتی صرفا یک پدیده روانی-اجتماعی هست، به چالش می کشه.

با این حال، نویسندگان به چندین محدودیت اشاره کردن که نتایج اونا رو تحت الشعاع قرار میده. در گروه کنترل، هر کسی که سابقه اختلالات رشد عصبی داشت حذف شده بود. این حذف ممکنه به طور مصنوعی میانگین نمره ناهنجاری رو برای گروه سیس جندر پایین آورده باشه. یک گروه کنترل که شامل چنین سوابقی باشه، ممکنه مقایسه های متفاوتی رو ایجاد کنه. مقایسه گروه دیسفوریای جنسیتی با یک گروه کنترل بالینی روان پزشکی می تونه روشن کنه که آیا این نمرات بالا مختص دیسفوریای جنسیتی هست یا نه.

علاوه بر این، معاینه کننده ها نمی تونستن کاملا نسبت به ظاهر جنسیتی شرکت کننده ها بی اطلاع باشن. این موضوع ممکنه باعث ایجاد سوگیری ناخودآگاه در طول اندازه گیری های فیزیکی شده باشه. همچنین جامعه آماری مطالعه از یک مرکز درمانی تخصصی در ترکیه بود. این نمونه ممکنه نماینده تنوع جهانی افراد با هویت های جنسیتی مختلف نباشه. پیشینه فرهنگی و ژنتیکی می تونه روی شیوع پایه برخی ناهنجاری های فیزیکی جزئی تاثیر بذاره.

گرایش جنسی متغیر دیگه ای هست که باید در نظر گرفته بشه. اکثریت شرکت کننده های ترنس جندر در این مطالعه به جنس بیولوژیکی مشابه خودشون گرایش داشتن. گروه کنترل سیس جندر کاملا از افراد دگرجنس گرا تشکیل شده بود. تحقیقات آینده از گنجوندن گروه های کنترل سیس جندر با گرایش به همجنس سود خواهند برد. این کار به محققان کمک می کنه تا هویت جنسیتی رو از گرایش جنسی به عنوان متغیر اصلی جدا کنن.

این مطالعه نتیجه می گیره که ناهنجاری های فیزیکی جزئی در این گروه خاص از افراد دارای ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی شایع تر هست. این موضوع نشون میده که ریشه های بیولوژیکی این وضعیت ممکنه در دوران اولیه رشد قبل از تولد نهفته باشه. نویسندگان تاکید می کنن که این ناهنجاری ها احتمالا نشانه هایی از فرآیندهای ژنتیکی یا اپی ژنتیکی زیربنایی هستن. اونا خواستار تحقیقات آینده برای ادغام تجزیه و تحلیل های ژنتیکی برای نقشه برداری از مسیرهای خاص درگیر در این موضوع شدن.

مطالعه «ناهنجاری های فیزیکی جزئی به عنوان دروازه ای برای درک ریشه های رشد عصبی ریشه زیستی آشفتگی جنسیتی»، توسط یاسین کاولا، تونجای ساندیکچی و شنول توران نوشته شده.

در مجموع، این یافته ها تاکید می کنند که منشا هویت جنسیتی ممکن است بسیار زودتر از آنچه تصور می شد و در دوران شکل گیری جنین رقم بخورد. پیوند میان ویژگی های فیزیکی ظریف و رشد سیستم عصبی مرکزی، دریچه ای جدید رو به سوی درک بیولوژیکی دیسفوریای جنسیتی باز کرده و به متخصصان کمک می کند تا فراتر از مدل های صرفا روانی، به ریشه های عمیق فیزیولوژیک این پدیده توجه کنند.

Subtle physical traits may hint at the biological roots of gender dysphoria

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: دسامبر 21, 2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما