بر اساس تحقیقات جدید، دلایل اصلی مشکلات جنسی ممکن است بین مردان و زنانی که علائم اختلالات خوردن را تجربه می کنند، متفاوت باشد. در حالی که به نظر می رسد افسردگی عامل اصلی چالش های جنسی در میان زنانی با این علائم است، رفتارهای اختلالات خوردن به خودی خود نقش مستقیم تری برای مردان ایفا می کنند؛ این می تواند یک علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه محسوب شود. این یافته ها در مجله بین المللی سلامت جنسی منتشر شدند.
عملکرد جنسی یک جنبه اساسی از سلامت انسان و کیفیت زندگی است. این شامل میل، تحریک و توانایی رسیدن به ارگاسم می شود. مشکلات در این زمینه ها می تواند منجر به کاهش رفاه روان شناختی و نارضایتی در روابط شود.
تحقیقات قبلی یک ارتباط واضح بین اختلالات خوردن و اختلال عملکرد جنسی را نشان داده اند. افرادی که با خوردن نامنظم دست و پنجه نرم می کنند، اغلب نرخ بالاتری از نارضایتی جنسی و مشکلات فیزیولوژیکی را گزارش می دهند، که می تواند به عنوان علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه تلقی شود. این ارتباط با توجه به اینکه اختلالات خوردن شامل اختلالات شدید در تصویر بدنی و سلامت جسمانی هستند، منطقی به نظر می رسد.
علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه؛ بررسی ارتباط پیچیده
عدم تعادل هورمونی ناشی از سوءتغذیه می تواند به طور فیزیکی پاسخ جنسی را مختل کند و به علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه تبدیل شود. به طور همزمان، عوامل روان شناختی مانند شرم از بدن و اضطراب در مورد ظاهر می توانند موانع ذهنی برای صمیمیت ایجاد کنند. با این حال، ماهیت دقیق این رابطه همچنان موضوع تحقیق علمی است.
یک عامل پیچیده کننده، وجود سایر بیماری های روانی است. اضطراب و افسردگی در میان افراد مبتلا به اختلالات خوردن بسیار شایع است. این شرایط به خودی خود نیز از علل شناخته شده اختلال عملکرد جنسی هستند.
برای محققان دشوار بوده است که تعیین کنند آیا مشکلات جنسی به طور خاص ناشی از اختلال خوردن است یا افسردگی و اضطراب همزمان. علاوه بر این، بخش عمده ای از تحقیقات در این زمینه بر روی زنان متمرکز بوده است. داده های کافی در مورد چگونگی بروز این دینامیک ها در مردان وجود ندارد.
برای رفع این شکاف ها، تیمی از محققان به سرپرستی میگن بی. نیشن، یک تحقیق جامع را آغاز کردند. نیشن وابسته به گروه روان شناسی در دانشگاه نوادا لاس وگاس است. هدف تیم این بود که تاثیرات آسیب شناسی خوردن را از تاثیرات پریشانی عمومی تفکیک کند.
محققان به دنبال درک این بودند که آیا علائم اختلال خوردن مشکلات جنسی را پیش بینی می کنند، زمانی که تاثیر اضطراب و افسردگی به صورت ریاضی حذف شود. این تفکیک به درک بهتر اینکه دقیقا چه چیزی علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه است، کمک می کند. آن ها همچنین قصد داشتند این الگوها را در میان جنسیت ها مقایسه کنند. این رویکرد امکان درک دقیق تری از اینکه کدام علائم باید در درمان هدف قرار گیرند را فراهم می کند.
این مطالعه نمونه بزرگی از دانشجویان مقطع کارشناسی را از دو دانشگاه دولتی در ایالات متحده به کار گرفت. تحلیل نهایی شامل 1,488 زن سیسجندر و 646 مرد سیسجندر بود. سیسجندر به افرادی اشاره دارد که هویت جنسیتی آن ها با جنسی که در بدو تولد به آن ها اختصاص داده شده است، مطابقت دارد.
شرکت کنندگان یک سری پرسش نامه های آنلاین را تکمیل کردند. برای ارزیابی علائم اختلال خوردن، محققان از پرسش نامه بررسی اختلالات خوردن استفاده کردند. این ابزار رفتارهایی مانند محدودیت غذایی و نگرانی ها در مورد شکل و وزن بدن را اندازه گیری می کند.
برای ارزیابی سلامت جنسی، تیم از مقیاس عملکرد جنسی مطالعه نتایج پزشکی استفاده کرد. این مقیاس از شرکت کنندگان می خواهد شدت مشکلات مختلف را ارزیابی کنند. این مسائل شامل عدم علاقه جنسی، دشواری در تحریک شدن، ناتوانی در آرامش در طول رابطه جنسی و دشواری در رسیدن به ارگاسم است.
محققان همچنین یک ارزیابی استاندارد برای اضطراب و افسردگی انجام دادند. این امر به آن ها اجازه داد تا این متغیرها را در مدل های آماری خود کنترل کنند. با این کار، آن ها توانستند سهم منحصربه فرد علائم اختلال خوردن را در عملکرد جنسی جدا کنند.
نتایج الگوهای متمایزی را برای مردان و زنان نشان داد. در میان شرکت کنندگان زن، مشکلات عملکرد جنسی کاملا رایج بود. تقریبا 73 درصد از زنان درجاتی از دشواری را گزارش کردند.
شایع ترین شکایات در میان زنان، دشواری در رسیدن به ارگاسم و ناتوانی در آرامش و لذت بردن از رابطه جنسی بود. هنگامی که محققان مدل های آماری خود را اجرا کردند، ارتباطی بین علائم اختلال خوردن و مشکلات جنسی یافتند.
با این حال، زمانی که محققان اضطراب و افسردگی را تعدیل کردند، وضعیت تغییر کرد. برای زنان، ارتباط مستقیم بین علائم اختلال خوردن و اختلال عملکرد جنسی بسیار ضعیف شد. اندازه اثرها به قدری کوچک بود که ممکن است از نظر بالینی معنی دار نباشند.
در عوض، علائم افسردگی به عنوان پیش بینی کننده قوی تری برای مشکلات جنسی در زنان ظاهر شد. این نشان می دهد که مشکلات جنسی که اغلب در زنان با خوردن نامنظم دیده می شود، ممکن است در واقع نتیجه علائم افسردگی باشد. خود اختلال خوردن ممکن است عامل اصلی اختلال عملکرد جنسی نباشد.
درک علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه در مردان و زنان
یافته ها برای مردان داستان متفاوتی را بیان کرد. حدود نیمی از شرکت کنندگان مرد مشکلات عملکرد جنسی را گزارش کردند. شایع ترین مسائل برای مردان، عدم علاقه جنسی و ناتوانی در آرامش بود.
برای مردان، علائم اختلال خوردن حتی پس از کنترل اضطراب و افسردگی، همچنان اختلال عملکرد جنسی را پیش بینی می کرد. اگرچه این اثر کوچک بود، اما از نظر آماری مرتبط باقی ماند. این نشان می دهد که برای مردان، یک مسیر منحصربه فرد بین خوردن نامنظم و سلامت جنسی وجود دارد که می تواند علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه باشد، مستقل از خلق وخوی عمومی.
نویسندگان چندین توضیح برای این نابرابری جنسیتی پیشنهاد می کنند. یکی از احتمالات شامل تمایل به عضلانی بودن است. مردان با مشکلات تصویر بدنی اغلب به جای لاغری، به دنبال فیزیک بدنی بسیار عضلانی هستند.
این تمایل خاص ممکن است بر عزت نفس جنسی و عملکرد به گونه ای تاثیر بگذارد که با تمایل به لاغری که معمولا در زنان دیده می شود، متفاوت باشد. همچنین ممکن است مردان فشارهای جامعه شناختی منحصربه فردی در مورد عملکرد جنسی و تصویر بدنی تجربه کنند. این فشارها می توانند با آسیب شناسی خوردن تعامل کرده و عملکرد جنسی را مختل کنند.
نتایج برای زنان با تئوری های موجود در مورد تاثیر زیاد افسردگی بر میل جنسی و تحریک مطابقت دارد. این امر این ایده را تقویت می کند که بهبود سریع افسردگی با ورزش می تواند عوارض جانبی جنسی را در زنان مبتلا به اختلالات خوردن کاهش دهد.
برای مردان، نتایج نشان می دهد که پزشکان باید به طور خاص به رفتارهای خوردن و شناخت های تصویر بدنی توجه کنند. پرداختن صرفا به افسردگی ممکن است مشکلات جنسی بیماران مرد را به طور کامل حل نکند. پزشکان باید به طور خاص به رفتارهای خوردن و شناخت های تصویر بدنی توجه کنند تا به ریشه یابی علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه در مردان بپردازند.
این مطالعه همچنین جذابیت جنسی را به عنوان یک متغیر بررسی کرد. محققان دریافتند که گرایش جنسی با سطوح مختلف عملکرد مرتبط است. مردانی که گزارش جذابیت به هم جنس یا چندجنس را داشتند، سطوح بالاتری از مشکلات جنسی را نسبت به مردان دگرجنس گرا گزارش کردند.
برعکس، زنانی که منحصرا به زنان گرایش داشتند، مشکلات عملکرد جنسی کمتری نسبت به کسانی که به مردان گرایش داشتند، گزارش کردند. این امر پیچیدگی بیشتری به درک چگونگی تعامل گرایش جنسی با سلامت جنسی می بخشد.
این مطالعه دارای محدودیت هایی است که مستلزم بررسی هستند. نمونه شامل دانشجویان مقطع کارشناسی بود و نه یک جمعیت بالینی. افراد با اختلالات خوردن شدید و تشخیص داده شده ممکن است الگوهای متفاوتی نشان دهند.
این مطالعه همچنین مقطعی بود. این بدان معناست که داده ها یک تصویر لحظه ای را در زمان نشان می دهند. محققان نمی توانند به طور قطعی بگویند که یک عامل باعث عامل دیگر می شود، بلکه فقط می توانند بگویند که با هم مرتبط هستند.
ممکن است این رابطه دوطرفه باشد. مشکلات جنسی می توانند به نارضایتی از بدن کمک کنند، یا برعکس. برای تعیین علت و معلولیت، به تحقیقات طولی که شرکت کنندگان را در طول زمان پیگیری می کند، نیاز خواهد بود.
محققان همچنین خاطرنشان کردند که این مطالعه بر افراد سیسجندر متمرکز بود. تجربیات افراد ترنسجندر و دارای تنوع جنسیتی به دلیل محدودیت های اندازه نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفت. با توجه به اینکه افراد دارای تنوع جنسیتی اغلب با نرخ بالاتری از اختلالات خوردن مواجه هستند، این زمینه ای برای تحقیقات آینده است.
با وجود این محدودیت ها، این مطالعه بینش های جدیدی ارائه می دهد. این مطالعه این فرض را به چالش می کشد که رابطه بین اختلالات خوردن و جنسیت برای همه یکسان است. این بر اهمیت در نظر گرفتن جنسیت در هنگام ارزیابی و درمان این مسائل همزمان تاکید می کند.
میگن نیشن و همکارانش پیشنهاد می کنند که غربالگری مشکلات عملکرد جنسی باید بخشی روتین از مراقبت های بهداشت روان باشد. برای زنان، این ممکن است شامل بررسی دقیق تر علائم افسردگی باشد. برای مردان، ممکن است نیاز به تمرکز خاص بر تصویر بدنی و رفتارهای خوردن داشته باشد.
تحقیقات آینده باید با هدف تکرار این یافته ها در محیط های بالینی انجام شود. مطالعات شامل بزرگسالان مسن تر یا نمونه های جامعه نیز مفید خواهد بود. درک مکانیسم های پشت این ارتباطات می تواند منجر به مداخلات مؤثرتری شود.
این تحقیق بر پیچیدگی جنسیت انسان و ارتباط آن با سلامت روان تاکید می کند. این به عنوان یادآوری است که فرضیات کلی اغلب نمی توانند تجربیات فردی را در بر گیرند، به ویژه در مورد علت مشکلات جنسی اختلال تغذیه. با تفکیک این ارتباطات بر اساس جنسیت و در نظر گرفتن اختلالات خلقی، دانشمندان می توانند درمان های هدفمندتری را توسعه دهند.
مطالعه، “عملکرد جنسی و علائم اختلال خوردن: بررسی نقش جنسیت و علائم درونی سازی در جمعیت دانشجویان مقطع کارشناسی،” توسط میگن بی. نیشن، شین دابلیو. کراس، ملانی گارسیا، نیکلاس سی. بورگونیا و کارا ای. کریستنسن پاسلا نگارش شده است.
این پژوهش به ما یادآور می شود که درک مشکلات جنسی مرتبط با اختلالات خوردن نیازمند رویکردی تفکیک شده بر اساس جنسیت و توجه به سایر عوامل روان شناختی است. با ادامه تحقیقات و در نظر گرفتن ابعاد پیچیده سلامت روان، می توانیم به مداخلات مؤثرتر و پشتیبانی جامع تر برای افراد نیازمند دست یابیم.
Sexual difficulties in eating disorders may stem from different causes in men and women