شاخص گردی بدن و تجمع چربی در ناحیه میان تنه فراتر از زیبایی، عاملی کلیدی در پیش بینی سلامت روان و بررسی رابطه چربی شکم و خطر افسردگی در طولانی مدت است.
یه مطالعه جدید نشون می ده که فرم بدن، به خصوص میزان گردی دور شکم، ممکنه به پیش بینی چربی شکم و خطر افسردگی کمک کنه. محقق ها دریافتند افرادی که شاخص گردی بدن (Body Roundness Index) بالاتری دارن، با گذشت زمان بیشتر در معرض تشخیص این بیماری روحی قرار می گیرن. این یافته ها در Journal of Affective Disorders منتشر شد.
افسردگی یه چالش سلامت روان گسترده ست که تقریبا 300 میلیون نفر رو در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده. این بیماری اغلب بار سنگینی بر سلامت جسمی و هزینه های اقتصادی زیادی برای افراد و جامعه به همراه داره. متخصص های پزشکی، چاقی رو به عنوان یه عامل خطر بالقوه برای مشکلات سلامت روان شناسایی کردن. ابزار استاندارد برای اندازه گیری چاقی، شاخص توده بدنی یا همون BMI هست. این معیار امتیازی رو فقط بر اساس وزن و قد فرد محاسبه می کنه.
چربی شکم و خطر افسردگی؛ محدودیت های BMI در برابر BRI
با این حال، شاخص توده بدنی محدودیت هایی در دقت ارزیابی خطرات سلامتی داره. این شاخص نمی تونه تفاوت بین توده عضلانی و توده چربی رو تشخیص بده. همچنین نشون نمی ده که چربی در کجای بدن ذخیره شده. این تمایز خیلی حیاتیه چون چربی ذخیره شده دور شکم معمولا از نظر متابولیکی مضرتر از چربی ذخیره شده در جاهای دیگه بدنه. برای پر کردن این شکاف ها، دانشمندها شاخص گردی بدن رو ابداع کردن.
این معیار جدیدتر از نسبت دور کمر به قد برای تخمین میزان چربی احشایی فرد استفاده می کنه. چربی احشایی همون چربی ایه که در اعماق شکم ذخیره می شه و دور اندام های داخلی رو می گیره. این نوع چربی از نظر بیولوژیکی فعاله و با بیماری های مزمن مختلفی در ارتباطه. تحقیقات قبلی به رابطه ای بین این نوع چربی و سلامت روان، به ویژه چربی شکم و خطر افسردگی، اشاره کرده بودن، اما داده های بلندمدت در این زمینه محدود بود.
یینگ هونگ ژای از دانشکده پزشکی دانشگاه جیائو تونگ شانگهای، نویسنده اصلی این پروژه جدید بود. ژای و همکارانش سعی کردن شفاف سازی کنن که آیا گردی بدن می تونه افسردگی در آینده رو بهتر از معیارهای وزن عمومی پیش بینی کنه یا نه. اونا همچنین می خواستن بدونن که آیا انتخاب های سبک زندگی مثل سیگار کشیدن یا ورزش کردن این ارتباط رو توضیح می ده یا خیر.
ارتباط چربی شکم و خطر افسردگی در تحقیقات بیوبانک بریتانیا
برای بررسی این موضوع، تیم تحقیق از داده های بیوبانک بریتانیا (UK Biobank) استفاده کرد. این یه پایگاه داده زیست فناوری عظیمه که حاوی اطلاعات ژنتیکی، سلامت و سبک زندگی ساکنان بریتانیاست. محقق ها پرونده های 201،813 بزرگسال رو انتخاب کردن که در زمان ورود به بیوبانک، تشخیص افسردگی نداشتن. سن شرکت کننده ها در شروع جمع آوری داده ها بین 40 تا 69 سال بود.
محقق ها شاخص گردی بدن رو برای هر فرد با استفاده از اندازه گیری دور کمر و قدشون محاسبه کردن. بعد این افراد رو به طور متوسط برای حدود 13 سال تحت نظر گرفتن. هدف این بود که ببینن کدوم یک از شرکت کننده ها در طول اون دهه به موارد جدید افسردگی دچار می شن. برای اطمینان از دقت، در این تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار مختلفی در نظر گرفته شد.
این عوامل شامل سن، جنسیت، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و قومیت بود. تیم تحقیق همچنین بیماری های زمینه ای مثل دیابت نوع 2 و فشار خون بالا رو کنترل کرد. اونا علاوه بر این، عادت های سبک زندگی مثل مصرف الکل و مدت زمان خواب رو هم لحاظ کردن. نتایج یه الگوی واضح رو نشون داد که فرم بدن رو به پیامدهای سلامت روان مرتبط می کرد.
شرکت کننده ها بر اساس امتیاز گردی بدنشون به چهار گروه یا چارک تقسیم شدن. افرادی که در بالاترین چارک بودن، بیشترین نسبت دور کمر به قد رو داشتن. تجزیه و تحلیل ها نشون داد که این افراد در مقایسه با کسانی که در پایین ترین چارک بودن، 30 درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار داشتن. این ارتباط قوی بین چربی شکم و خطر افسردگی حتی بعد از اینکه محقق ها امتیازات سنتی شاخص توده بدنی رو هم در نظر گرفتن، همچنان برقرار بود.
به نظر می رسه این رابطه از یه منحنی «J-شکل» پیروی می کنه. این یعنی با افزایش گردی بدن، احتمال تشخیص افسردگی هم به تدریج بالا می ره. این روند در گروه های مختلف مردم ثابت بود؛ هم روی مردها و هم زن ها و همین طور روی افراد بالای 60 سال و زیر 60 سال تاثیرگذار بود.
تیم تحقیق همچنین نقش رفتارهای سبک زندگی رو در این رابطه بررسی کرد. اونا از تحلیل میانجی آماری استفاده کردن تا ببینن آیا عادت هایی مثل سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل این پیوند رو توضیح می ده یا نه. سوال این بود که آیا گردی بدن باعث رفتارهای خاصی می شه که بعدا منجر به افسردگی می شن؟ اونا دریافتند که وضعیت سیگار کشیدن در افزایش این خطر نقش داشته.
در مقابل، فعالیت بدنی یه اثر محافظتی داشت و خطر رو کمی کاهش داد. سطح تحصیلات هم نقش میانجی کوچکی ایفا کرد. با این حال، این عوامل سبک زندگی فقط بخش کوچکی از کل این پیوند رو توضیح می دادن. ارتباط مستقیم بین گردی بدن و افسردگی بدون توجه به این رفتارها، همچنان قوی باقی موند.
نویسنده ها مکانیسم های بیولوژیکی احتمالی رو که ممکنه توضیح بده چرا چربی شکم و خطر افسردگی با هم مرتبطن، مورد بحث قرار دادن. چربی شکمی تا حدودی مثل یه اندام فعال عمل می کنه. این چربی نشانگرهای التهابی مثل سایتوکاین ها رو در جریان خون آزاد می کنه که می تونه منجر به آسیب سلولی استرس و بیماری در بدن بشه. این نشانگرها می تونن از سد خونی مغزی عبور کنن. وقتی وارد مغز بشن، ممکنه عملکرد انتقال دهنده های عصبی که خلق و خو رو تنظیم می کنن، مختل کنن.
یه احتمال دیگه مربوط به عدم تعادل هورمونیه. چاقی اغلب با مقاومت به لپتین همراهه؛ لپتین هورمونیه که تعادل انرژی رو تنظیم می کنه. سطح بالای لپتین می تونه در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال تداخل ایجاد کنه. این محور یه سیستم پیچیده از مسیرهای عصبی-غددیه که واکنش بدن به استرس رو کنترل می کنه. اختلال در اینجا یکی از ویژگی های شناخته شده افسردگیه.
این مطالعه جنبه های اجتماعی و روانی تصویر بدنی رو هم در نظر گرفت. در حالی که پیوندهای بیولوژیکی قوی هستن، نویسنده ها اشاره کردن که کلیشه های منفی اجتماعی (انگ زدن) هم می تونه نقش داشته باشه. با این حال، تداوم این پیوند بعد از تعدیل بسیاری از عوامل اجتماعی، به سمت یه ارتباط فیزیولوژیکی اشاره داره.
با اینکه مطالعه روی تعداد زیادی از افراد انجام شد، اما محدودیت های خاصی هم داره. اکثر شرکت کننده ها در بیوبانک بریتانیا از تبار اروپایی سفیدپوست هستن. این عدم تنوع به این معنیه که نتایج ممکنه مستقیما برای گروه های قومی دیگه صدق نکنه. نویسنده ها توصیه می کنن در تعمیم این یافته ها به جمعیت های متنوع احتیاط بشه.
علاوه بر این، این مطالعه مشاهده ایه، نه تجربی. این طراحی به این معنیه که محقق ها می تونن یه همبستگی رو شناسایی کنن اما نمی تونن به طور قطعی ثابت کنن که گردی بدن باعث افسردگی می شه. همچنین احتمال وجود عوامل اندازه گیری نشده ای که روی نتایج تاثیر بذارن وجود داره. مثلا تغییرات وزن بدن یا وضعیت سلامت روان در طول اون دوره 13 ساله به صورت روزانه و کامل ردیابی نشده.
محقق ها همچنین اشاره کردن که قدرت پیش بینی شاخص گردی بدن رو مستقیما در رقابت با سایر معیارها مقایسه نکردن. تمرکز اونا روی ایجاد پیوند بین این شاخص خاص و افسردگی بود. تحقیقات آینده باید بررسی کنن که این ابزار در مقایسه با بقیه در محیط های بالینی برای ارزیابی چربی شکم و خطر افسردگی چطور عمل می کنه.
نویسنده ها پیشنهاد می کنن که تحقیقات آینده باید روی جمعیت های متنوع تری تمرکز کنن تا این روندها تایید بشه. اونا همچنین توصیه می کنن که مسیرهای بیولوژیکی خاصی که چربی شکمی رو به عملکرد مغز مرتبط می کنه، عمیق تر بررسی بشه. درک نقش التهاب و هورمون ها می تونه منجر به درمان های بهتری بشه.
اگه این نتایج تایید بشن، می تونن به پزشک ها کمک کنن تا از اندازه گیری های ساده بدن به عنوان یه ابزار غربالگری استفاده کنن. این موضوع پتانسیل مزایای سلامت روان در مدیریت چاقی شکمی و کاهش چربی شکم و خطر افسردگی رو برجسته می کنه. با نظارت بر گردی بدن، ارائه دهنده های مراقبت های بهداشتی ممکنه بتونن افرادی رو که در معرض خطر بالاتر افسردگی هستن، زودتر شناسایی کنن. این کار می تونه اجازه بده تا مداخلات زودهنگام در مورد سبک زندگی یا حمایت های سلامت روان انجام بشه.
این مطالعه جامع با تمرکز بر چربی شکم و خطر افسردگی با عنوان «شاخص گردی بدن، افسردگی و نقش واسطه ای سبک زندگی: بینش هایی از کوهورت بیوبانک بریتانیا» توسط یینگ هونگ ژای، فانگ یوآن هو، یانگ کائو، ران دو، چائو شوئه و فنگ شو نوشته شده است.
در نهایت، پیوند میان گردی بدن و اختلالات خلقی نشان دهنده پیچیدگی های تعامل جسم و روان است. با در نظر گرفتن این یافته ها، اهمیت سبک زندگی سالم و کنترل چربی های میان تنه نه فقط برای تناسب اندام، بلکه برای حفظ سلامت پایدار مغز و پیشگیری از بروز نشانه های افسردگی بیش از پیش روشن می گردد.
A simple measurement of body shape may predict future mental health