خانه تازه‌های علم و تحقیق تقویت حافظه با موسیقی در سالمندان و مبتلایان به آلزایمر
تقویت حافظه با موسیقی در سالمندان و مبتلایان به آلزایمر

تقویت حافظه با موسیقی در سالمندان و مبتلایان به آلزایمر

در این مقاله:

پژوهش های جدید نشان می دهند گوش دادن به موسیقی پس از یادگیری می تواند با تحریک احساسات به تثبیت اطلاعات و تقویت حافظه با موسیقی در افراد مبتلا به آلزایمر کمک کند.

گوش دادن به موسیقی بلافاصله بعد از یادگیری اطلاعات جدید، ممکنه به تقویت حافظه با موسیقی در افراد مسن و کسایی که آلزایمر خفیف دارن کمک کنه. یه مطالعه جدید که در مجله Memory منتشر شده، نشون می ده که موسیقی های محرک احساسی می تونن انواع خاصی از یادآوری حافظه رو تقویت کنن، در حالی که موسیقی های آرامش بخش ممکنه به کم رنگ شدن خاطرات منفی کمک کنن. این یافته ها نشون می دن که مداخلات مبتنی بر موسیقی و کم هزینه می تونن نقش حمایتی در مدیریت زوال شناختی داشته باشن، برعکس برخی از محتواهای دیجیتال که منجر به ضرر و تاثیر ویدئوهای کوتاه بر سلامت روان و شناخت می شوند.

بیماری آلزایمر یه وضعیت پیش رونده ست که به ساختارهای عصبی ضروری برای پردازش اطلاعات آسیب می زنه. این آسیب معمولا از هیپوکامپ و قشر انتورینال شروع می شه. این نواحی برای شکل گیری خاطرات اپیزودیک جدید حیاتی هستن. با پیشرفت بیماری، افراد اغلب در یادآوری رویدادها یا جزئیات خاص از گذشته نزدیک شون دچار مشکل می شن.

یکی از علائم شایع در مراحل اولیه آلزایمر، تشخیص اشتباهه. این اتفاق زمانی می افته که فرد به اشتباه یک شیء یا رویداد جدید رو به عنوان چیزی که قبلا دیده شناسایی می کنه. دانشمندای حوزه حافظه این موضوع رو از طریق تئوری های فرآیند دوگانه توضیح می دن. این تئوری ها بین «یادآوری» و «آشنایی» تفاوت قائل می شن. یادآوری شامل بازیابی جزئیات خاص درباره یک اتفاقه، اما آشنایی یه حس کلیه که انگار قبلا با اون چیز روبرو شدیم.

در بیماری آلزایمر، ظرفیت یادآوری دقیق اغلب زودتر از حس آشنایی از بین می ره. بیماران ممکنه موقع تلاش برای تشخیص اطلاعات، به اون حس مبهم آشنایی تکیه کنن. این تکیه کردن می تونه باعث بشه فکر کنن یه تصویر جدید رو دیدن یا یه داستان جدید رو شنیدن، در حالی که این طور نبوده. کاهش این خطاهای تشخیص اشتباه، یکی از اهداف کلیدی برای مداخلات شناختیه.

در حالی که سیستم های حافظه خاص تحلیل می رن، توانایی مغز برای پردازش احساسات اغلب برای مدت طولانی تری دست نخورده باقی می مونه. تحقیقات نشون می دهد که یادآوری رویدادهای احساسی معمولا راحت تر از رویدادهای خنثی است. این تقویت حافظه احساسی به آمیگدال (بادامه) متکیه؛ این ساختار کوچک و بادامی شکل در مغز، برانگیختگی احساسی رو پردازش می کنه.

در ادامه تصویری مرتبط با فرآیندهای ذهنی و تاثیر محرک های صوتی بر مغز مشاهده می کنید.

تقویت حافظه با موسیقی

این تصویر نمایی از چگونگی تعامل سیستم های عصبی در مواجهه با موسیقی و چگونگی تثبیت خاطرات را به نمایش می گذارد.

آمیگدال با هیپوکامپ تعامل می کنه تا ذخیره سازی خاطرات احساسی رو تقویت کنه. فعالیت در آمیگدال می تونه باعث ترشح هورمون های آدرنال و انتقال دهنده های عصبی مثل دوپامین و نوراپی نفرین بشه. این مواد شیمیایی به تثبیت پیوندهای عصبی کمک می کنن. این فرآیند نشون می ده که تحریک آمیگدال ممکنه به تقویت خاطرات مرتبط کمک کنه.

چگونه تقویت حافظه با موسیقی انجام می شود؟

محقق ها بررسی کردن که آیا موسیقی می تونه به عنوان اون محرک عمل کنه یا نه. موسیقی به عنوان عاملی شناخته می شه که پاسخ های احساسی قوی ایجاد می کنه و سیستم های پاداش مغز رو فعال می کنه. مطالعات قبلی روی جوان ها نشون داده بود که گوش دادن به موسیقی بعد از یادگیری می تونه ماندگاری حافظه رو بهتر کنه و به تقویت حافظه با موسیقی کمک کند. تیم تحقیقاتی این مطالعه می خواست ببینه آیا این تاثیر روی افراد مسن و مبتلایان به آلزایمر هم وجود داره یا نه.

جولیتا مولتراسیو، نویسنده مطالعه و پژوهشگر فوق دکترا وابسته به شورای ملی تحقیقات علمی و فنی، دانشگاه پالرمو و دانشگاه بوئنوس آیرس، گفت: «تیم ما به سرپرستی دکتر واندا روبینشتاین، حدود ده سال پیش تحقیق روی مداخلات مبتنی بر موسیقی برای بهبود حافظه رو با تمرکز بر حافظه احساسی شروع کرد. نتایج مربوط به تاثیر موسیقی روی حافظه جوان ها امیدوارکننده بود. موسیقی وقتی بعد از مرحله یادگیری پخش می شد، حافظه بصری و کلامی رو بهبود می بخشید.»

«علاوه بر این، چندین مطالعه نشون دادن که افراد مبتلا به دمانس (خرفتی) می تونن آهنگ های آشنا رو به یاد بیارن، حتی وقتی اتفاقات مهم گذشته شون رو فراموش می کنن. من و سرپرستم با افراد مبتلا به دمانس کار می کنیم، بنابراین می خواستیم استفاده از موسیقی رو به عنوان یک مداخله برای این گروه بیشتر بررسی کنیم. به طور خاص، می خواستیم ببینیم آیا موسیقی می تونه به اون ها در یادگیری مطالب احساسی جدید، مثل تصاویر احساسی، کمک کنه یا نه.»

این مطالعه شامل 186 شرکت کننده ساکن آرژانتین بود. نمونه آماری شامل 93 فرد مبتلا به آلزایمر خفیف و 93 فرد مسن سالم بود. یک نکته قابل توجه در این گروه، پیشینه تحصیلی شون بود؛ خیلی از شرکت کننده ها سطح تحصیلات رسمی پایین تری نسبت به موارد معمول در تحقیقات علوم اعصاب داشتن. این موضوع کمک می کنه تا یافته های علمی به جمعیت متنوع تری تعمیم داده بشه.

محقق ها شرکت کننده ها رو در دو جلسه با فاصله یک هفته بررسی کردن. در جلسه اول، شرکت کننده ها 36 تصویر رو تماشا کردن. این تصاویر از یک پایگاه داده استاندارد که در تحقیقات روانشناسی استفاده می شه، انتخاب شده بودن و محتوای احساسی متفاوتی داشتن؛ بعضی ها مثبت، بعضی ها منفی و بقیه خنثی بودن.

بعد از دیدن تصاویر، محقق ها شرکت کننده ها رو به سه گروه تقسیم کردن. هر گروه برای مدت سه دقیقه در یک شرایط شنیداری متفاوت قرار گرفت. یک گروه به موسیقی محرک احساسی گوش دادن. محقق ها برای این بخش، موومان سوم سمفونی شماره 70 هایدن رو انتخاب کردن. این قطعه تغییرات غیرمنتظره ای در میزان صدا و ریتم داره که هدفش ایجاد انرژی زیاده و حس انگیزش را القا می کند.

گروه دوم به موسیقی آرامش بخش گوش دادن. محقق ها از کانون در رِ ماژور اثر پاخلبل استفاده کردن که با تمپوی پایین و الگوهای تکراری و قابل پیش بینی شناخته می شه. گروه سوم هم به عنوان گروه کنترل به نویز سفید گوش دادن که یک صدای پس زمینه ثابت و بدون ساختار موسیقیاییه.

بلافاصله بعد از این مرحله شنیداری، شرکت کننده ها کارهای مربوط به حافظه رو انجام دادن. ازشون خواسته شد هر چند تا تصویری که یادشون می آد رو توصیف کنن. همچنین یک تست تشخیص رو انجام دادن؛ محقق ها تصاویر اصلی رو با تصاویر جدید ترکیب کردن و بهشون نشون دادن و شرکت کننده ها باید تشخیص می دادن کدوم تصویرها رو قبلا دیده بودن.

یک هفته بعد، شرکت کننده ها برای جلسه دوم برگشتن. اون ها تست های یادآوری و تشخیص رو دوباره انجام دادن تا حافظه بلندمدت شون از تصاویر سنجیده بشه. در این جلسه دوم، اون ها دوباره به موسیقی گوش ندادن. این طراحی به محقق ها اجازه داد تا تست کنن که آیا موسیقی پخش شده بلافاصله بعد از یادگیری، به تثبیت خاطرات در طول زمان کمک کرده یا نه.

نتایج نشون داد که حافظه احساسی در هر دو گروه تا حد زیادی حفظ شده بود. هم افراد مسن سالم و هم بیماران مبتلا به آلزایمر، تصاویر احساسی رو بهتر از تصاویر خنثی به یاد می آوردن. این موضوع تایید می کنه که توانایی اولویت بندی اطلاعات احساسی، حتی وقتی بقیه فرآیندهای شناختی تحلیل می رن، همچنان فعال باقی می مونه.

نوع موسیقی پخش شده بعد از مرحله یادگیری، تاثیرات متفاوتی روی عملکرد حافظه در یک هفته بعد داشت. برای افراد مسن سالم، گوش دادن به موسیقی محرک احساسی باعث یادآوری تاخیریِ بهتر شد. اون ها در مقایسه با کسایی که نویز سفید گوش داده بودن، می تونستن تصاویر مثبت و خنثی بیشتری رو توصیف کنن. این نشون می ده که برانگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از موسیقی، به تثبیت خاطراتی که لحظاتی قبل شکل گرفته بودن، کمک کرده.

برای شرکت کننده های مبتلا به آلزایمر، این مزیت خودش رو به شکل دیگه ای نشون داد. موسیقی محرک، تعداد کل مواردی رو که می تونستن به یاد بیارن زیاد نکرد، اما دقت شون رو در تست تشخیص بهبود بخشید. بیمارانی که به موسیقی محرک گوش داده بودن، یک هفته بعد خطاهای تشخیص اشتباه کمتری داشتن؛ یعنی کمتر احتمال داشت که یک تصویر جدید رو به اشتباه با یک تصویر قدیمی قاطی کنن.

این کاهش در تشخیص اشتباه نشون می ده که موسیقی ممکنه جزئیات خاص حافظه رو تقویت کرده باشه. با تقویت فرآیند یادآوری، این مداخله به بیماران کمک کرد تا بین چیزی که واقعا دیده بودن و چیزی که صرفا براشون آشنا به نظر می رسید، تفاوت قائل بشن. این بهبود خاص در تشخیص، برای وضعیتی که با تاریِ حافظه شناخته می شه، در راستای تقویت حافظه با موسیقی بسیار مهمه.

محقق ها همچنین تاثیر خاصی برای شرایط موسیقی آرامش بخش پیدا کردن. شرکت کننده هایی که به کانون پاخلبل گوش داده بودن، یک هفته بعد کاهش توانایی در تشخیص تصاویر منفی رو نشون دادن. این یافته هم در افراد مسن سالم و هم در مبتلایان به آلزایمر ثابت بود.

مولتراسیو به PsyPost گفت: «یافته های ما نشون داد که موسیقی محرک احساسی حافظه رو در افراد مسن و بیماران مبتلا به دمانس بهبود می بخشه، در حالی که موسیقی آرامش بخش خاطرات منفی رو کاهش می ده. بر اساس تحقیقات قبلی، می دونستیم که موسیقی آرامش بخش می تونه حافظه رو کاهش بده، اما انتظار نداشتیم ببینیم که می تونه به طور خاص خاطرات منفی رو در جمعیت های مورد مطالعه ما کم کنه. اگه موسیقی آرامش بخش بتونه حافظه تصاویر منفی رو کاهش بده، این یافته ها می تونن در توسعه درمان هایی برای افرادی با خاطرات منفی، مثل کسایی که به PTSD (اختلال اضطراب پس از سانحه) مبتلا هستن، مفید باشن.»

«همچنین می خوام تاکید کنم که با وجود اینکه تاثیر موسیقی های کاملا آشنا روی احساسات و حافظه به خوبی مطالعه شده، تحقیق ما ثابت کرد که موسیقی های غیرآشنا هم می تونن تاثیر قابل توجهی داشته باشن. این موضوع مهمه چون نشون می ده موسیقی می تونه تاثیر قدرتمندی داشته باشه، حتی اگه ارتباط خاصی با اون نداشته باشید.»

این تاثیرات مشاهده شده با «فرضیه برچسب گذاری سیناپسی» همخوانی داره. این تئوری بیولوژیکی می گه که ایجاد یک خاطره شامل یک برچسب موقت در سیناپس (محل اتصال بین نورون ها) است. اگه یک محرک قوی بعد از اتفاق اولیه بیاد، باعث سنتز پروتئینی می شه که اون برچسب رو تثبیت می کنه. در این مطالعه، احتمالا موسیقی تحریک لازم برای تثبیت خاطرات بصری قبلی را فراهم کرده و به تقویت حافظه با موسیقی کمک نموده است.

مولتراسیو توضیح داد: «تحقیقات نشون می ده که حتی مداخلات کم هزینه و با قابلیت تکرار آسان، مثل گوش دادن به موسیقی، می تونه تاثیر مثبتی روی حافظه افرادی که دچار کاهش حافظه شدن بذاره. این یافته ها نشان می دهد که تقویت حافظه با موسیقی می تواند یک راهکار موثر باشد. این یافته ها ممکنه به بقیه محقق ها و توسعه دهنده ها کمک کنه تا درمان های هدفمندی بسازن. علاوه بر این، برخی از مناطق مغز (مثلا مناطق مرتبط با گوش دادن به موسیقی) می تونن حتی زمانی که حافظه مختل شده، سالم باقی بمونن. امیدواریم این یافته ها برای محقق ها، مراقب ها، متخصص های سلامت و بستگان افراد مبتلا به آلزایمر، بارقه ای از امید باشه.»

«با اینکه نتایج امیدوارکننده بود، اما اندازه تاثیرات خیلی بزرگ نبود. یعنی تفاوت بین گروهی که درمان موسیقیایی دریافت کردن و گروهی که دریافت نکردن، خیلی زیاد نیست. با این حال، شایان ذکره که ما تفاوت هایی رو بین گروه ها پیدا کردیم. این اولین مطالعه ایه که ثابت می کنه مداخله موسیقی بعد از یادگیری، حافظه رو در بیماری آلزایمر بهبود می بخشه.»

علاوه بر این، در شرایط کنترل از نویز سفید استفاده شد. با اینکه این کار در تحقیقات استاندارده، اما نویز سفید گاهی می تونه برای شنونده ها آزاردهنده باشه. مطالعات آینده ممکنه موسیقی رو با سکوت مقایسه کنن تا مطمئن بشن تاثیرات واقعا ناشی از خود موسیقیه و نه واکنشی به نویز. محقق ها همچنین اشاره کردن که برانگیختگی فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب رو مستقیما اندازه نگرفتن تا واکنش های فیزیکی شرکت کننده ها به موسیقی رو تایید کنن.

تاثیرات آتی تقویت حافظه با موسیقی

تحقیقات آینده قصد داره این مکانیسم ها رو بیشتر بررسی کنه. تیم تحقیقاتی علاقه منده بدونه موسیقی آشنا چطور ممکنه روی حافظه تاثیر بذاره و آیا مشارکت فعال، مثل آواز خوندن یا نواختن ساز، می تونه مزایای قوی تری برای تقویت حافظه با موسیقی داشته باشه. اون ها همچنین در حال بررسی این هستن که توانایی تشخیص احساسات در موسیقی چطور با دمانس تغییر می کنه. درک این جزئیات می تونه منجر به درمان های غیردارویی و هدفمندتری برای کاهش حافظه بشه.

مولتراسیو به PsyPost گفت: «ما در حال حاضر مشغول تحقیق روی نحوه پردازش موسیقی و تاثیرات آموزش موسیقی بر شناخت هستیم. یک خط تحقیقاتی روی این تمرکز داره که چطور جوان ها و افراد مسن، و همچنین افراد مبتلا به دمانس، احساسات رو در موسیقی پردازش می کنن. بین جوان ها، تفاوت های تشخیص احساس در موسیقی و سایر حوزه های شناختی، مثل حافظه کوتاه مدت و استدلال کلامی و غیرکلامی رو بین موسیقی دان ها و افراد غیرموسیقی دان بررسی کردیم. همچنین بررسی کردیم که ویژگی های شخصیتی چطور ممکنه روی تشخیص احساسات در موسیقی تاثیر بذاره.»

«درباره بیماری آلزایمر، در حال بررسی این هستیم که آیا توانایی تشخیص احساسات در موسیقی مختل می شه یا نه. حتی وقتی توانایی اون ها برای پردازش بقیه نشانه های احساسی، مثل موارد بیان شده در چهره، مختل می شه، ممکنه هنوز بتونن احساسات خاصی رو در موسیقی تشخیص بدن. این موضوع می تونه برای توسعه مداخلات مبتنی بر موسیقی که بر اساس توانایی های این شرکت کننده ها ساخته می شه، مفید باشه.»

مولتراسیو ادامه داد: «خط تحقیقاتی دیگه ای که دوست دارم دنبال کنم، تاثیر موسیقی آشنا روی حافظه ست. بر اساس این تحقیق، می تونیم مداخلات خاصی رو برای افراد مبتلا به دمانس با استفاده از موسیقی آشنا توسعه بدیم. در حال حاضر روی این خط تحقیق کار نمی کنم، اما می تونه قدم بعدی برای من و تیمم باشه.»

«مطالعه ما بر اهمیت تحقیق روی مداخلات ساده و کم هزینه برای دمانس تاکید می کنه. این موضوع به ویژه وقتی به وضعیت دموگرافیک افراد مبتلا به دمانس در کشورهایی مثل آرژانتین فکر می کنیم، اهمیت پیدا می کنه. بیشتر تحقیقات علوم اعصاب شامل افرادی با سطح تحصیلات پایین نمی شه، علیرغم اینکه اون ها اکثریت افراد مسن کشور ما رو تشکیل می دن. بنابراین، تشویق و حمایت از تحقیقاتی که جمعیت های متنوع تری رو شامل می شه، حیاتیه تا راهکارهایی نظیر تقویت حافظه با موسیقی برای همه گروه ها قابل دسترسی باشد.»

این مطالعه با عنوان «موسیقی متن حافظه: تاثیر موسیقی بر حافظه احساسی در بیماری آلزایمر و افراد مسن»، توسط جولیتا مولتراسیو و واندا روبینشتاین نوشته شده است.

استفاده از موسیقی به عنوان ابزاری در دسترس، نه تنها در بازگرداندن خاطرات و تثبیت اطلاعات جدید در بیماران آلزایمری نقش دارد، بلکه با تاثیرگذاری بر احساسات، راهکاری غیردارویی برای ارتقای سلامت روان فراهم می کند. توجه به تفاوت تاثیر موسیقی های محرک و آرام بخش می تواند به محققان در طراحی درمان های اختصاصی تر برای بهبود عملکردهای شناختی کمک کند.

Listening to music immediately after learning improves memory in older adults and Alzheimer’s patients

نویسنده:
تاریخ بروزرسانی: دسامبر 21, 2025
چقدر از این مقاله رضایت داشتید؟
good عالی
mid متوسط
bad ضعیف

دیدگاه شما